در سالهای اخیر، خشکسالیِ گسترده و افزایشِ قیمتِ نهادهها، لزوم بازنگری در روشهای سنتی مدیریت مزارع و باغات را بیش از پیش ثابت کرده است. چه بسیار شرکتهای بزرگ کشاورزی و یا کشاورزانِ زحمتکشی که با فرض سود دِه بودن یک محصول، تمام سرمایه و وقت خود را صرف آن می کنند اما در نهایت متوجه میشوند که هزینهها از درآمد پیشی گرفته و به جای سود، نتیجهی زحماتشان به زیان ختم شده است. هر چند با استفاده از تیم خُبرهی حسابداری، بهای تمام شدهی محصول در نهایت قابل محاسبه است اما به نوعی میتوان آن را نوشدارو پس از مرگ سهراب دانست. از سوی دیگر معمولا حسابداران مجبورند تا برای بدست آوردن بهای تمام شده، بسیاری از هزینهها را به صورت تخمینی روی محصولات و مراحل عملیات سرشکن کنند که این مورد باعث ایجاد خطا در محاسبات خواهد شد. همین خطاها _هر چند اندک_ ممکن است بر تصمیمات اثرگذار شده و مسیر کشت سالانه را دچار تغییرات ناخوشآیند کند.
شاید بارها کلمه بهای تمام شده یک محصول را شنیده باشید اما با چالشهای آن آشنا نباشید و با آنها روبرو نشده باشید. مشکل از آن جایی شروع میشود که در بلوکهای مختلف یک زمین محصولات مختلف کشت میکنید اما از منابع یکسان استفاده میکنید.
دانستن بهای تمام شده محصول وقتی ارزش خود را نشان می دهد که در هر لحظه از فرآیند کاشت، داشت و برداشت بتوان به لحظه آن را رصد نمود. از سوی دیگر داشتن جزئیات بهای تمام شده نیز کمک می کند تا بتوان تأثیر مواد، حقوق و دستمزد کارگری و پیمانکاری و نیز سربار را بررسی نموده و از اعمال هزینه های اضافی به تولید پیشگیری نمود.
تصور کنید هر موقع که اراده کنید بتوانید مقدار و بهای مواد سازنده یک محصول را به تفکیک بذر، کود، سم و ... را مشاهده کنید. همینطور بتوانید ببینید که هر یک از پیمانکاران، چه مقدار دستمزد بابت کدام محصولات دریافت میکنند و یا هر محصول چه مقدار از هر ردیف سربار را به خود جذب کرده است. این اطلاعات می تواند یک دید جامع از عناصر سازنده بهای تمام شده هر محصول به شما بدهد که بتوانید در تصمیمات مدیریتی از آن بهره ببرید. این امکان را شرکت به اندیشان برای شما ایجاد کرده است.
فرض کنید شما یک زمین کشاورزی دارید در بخشی از آن توت فرنگی و در بخشی از آن گندم میکارید. یک کارگر در این دو بخش کار میکند. هزینه یا حقوق این شخص را به عنوان هزینه توت فرنگی در نظر بگیریم یا در هزینههای گندم در نظر بگیریم؟
در مثالی دیگر فرض کنید ما یک نوع کود و یک نوع سم برای زمینهای کشاورزی خود خریداری میکنیم. حالا در نظر بگیرید این سم هم برای گندم استفاده میشود و هم برای توت فرنگی. اما این دو به مقدار مساوری کود نمیبرند و مساحت زمینی که در بر گرفتهاند هم یکسان نیست. پس هزینهی کود و سم را در هزینه کدام محصول بگنجانیم و چگونه تسهیم کنیم؟
در این مطلب دو روشی که در سامانه هم استفاده شده است را به صورت مختصر بیان میکنیم. البته میتوانید از روشهای دیگر هم استفاده کنید که در این خصوص باید با کارشناسان ما تماس بگیرید و با مشورت و همفکری بهترین روش انتخاب شود.
این روش مبتنی بر مقدار کاری است که هر محصول میبرد میباشد و هزینهها بر این اساس تسهیم خواهد شد. البته میتوانیم روشها را به صورت ترکیبی انتخاب کنیم. به طور مثال این روش برای بخش حقوقها و دستمزد بسیار پرکاربرد است. در قسمت حقوق و دستمزد میتوانیم از روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC) نیز استفاده کنیم.
یکی از روشهایی که برای تسهیم هزینهها استفاده میشود نسبت سطح زیر کشت است. در این روش بر اساس مساحتی که یک محصول اشغال کرده است تسهیم هزینهها انجام میشود.
اما به نظر شما شرکتهایی که این سامانهها را ندارند به چه صورت بهای تمام شده را محاسبه میکنند؟
در این شرکتها وظیفه محاسبه بهای تمام شده بر عهدهی حسابدار و مدیر مالی میباشد و ایشان تصمیم خواهد گرفت که هزینهها چگونه تسهیم شود و این تصمیم تا حدودی سلیقهای دقت کار را پایین میآورد. مشکل آنجایی بزرگ میشود که متوجه میشویم چون بخشی از این تصمیمات از سمت مدیر مالی سلیقهای است، پس با تغییر مدیر مالی مسیر تصمیمات هم متفاوت خواهد شد و ممکن است بهای تمام شده محصول X در دو سال متفاوت مبلغی متفاوت شود.
سامانه بهای تمام شده کشاورزی به اندیشان این مشکل را در یک نرم افزار هوشمند حل کرده است. برای اطلاع بیشتر روی لینک مورد نظر کلیک کنید.